اتفاقات مهم امسال تا الان
فروردین امسال: اولش رفتیم اصفهان خونه عمه و عمو
تو خونه عمه مریم شما کلی با لاکپشتشون بازی کردی و بدون هیچ ترسی میگرفتیش تو دستت
منم جیغ میزدم که نهههههههههههههههههه نکن اما کو گوش شنوا
آخرای فروردین نوبت مسافرت به شمال بود
سه روز اونجا موندیم که همش هوا ابری و سرد بود
ولی خیلی به هممون خوش گذشت
تا امروز این آخرین مسافرت امسالمون بوده
از ماه اردیبهشت مامان و بابا یه گرفتاری کوچولو داشتن که اینقده توش غرق شدن که کمتر وقتی
را به تفریح اختصاص دادن (متأسفانه)
و اما اتفاق مهم آبان ماه
خیلی خوشحال بودی و کلی ذوق داشتی
متأسفانه حدودا ده روز بعدش آنفولانزای بدی گرفتی و حدود دو هفته خونه موندی
اما خبر خوب اینکه دوباره امروز به مهد برگشتی
البته با کلی غرغر و جیغ و گریه
اونم بخاطر اینکه دلت نمیخواست از خواب بیدار شی
هرچی شب قبلش بهت گفتم بخواب گوش ندادی
برای همین صبح بیدار شدن واست خیلی سخت بود
عسکاتو در اولین فرصت که قول میدم خیلی زود باشه میذارم ادامه مطلب